سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قاصدک پر طلایی(حمیدرضا قدرتی)
09132147634***09190424302****09136931595
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
.


مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.” اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ” هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آرشیو وبلاگ

جوان، شادى و نشاط

محمد سبحانى‏نیا

یکى از نیازهاى اساسى انسان، شاد زیستن است، زیرا انسان متعادل، خود و جامعه خود را در پرتو آن مى‏سازد؛ از این رو همه به دنبال شادى اند. البته اگر ما به اطراف خود بنگریم، صحنه هایى از غم و شادى را به وضوح مشاهده خواهیم کرد که هر کدام در جاى خود لازمه زندگى بشر است.
بهار طرب‏انگیز، آبشارهاى زیبا، گل‏هاى رنگارنگ، سرخى طلوع خورشید، صبح زیبا، نغمه خوانى پرندگان قشنگ، رویش گیاهان، و از طرف دیگر، فصل خزان و برگ ریزان، لحظه غروب خورشید، پژمرده شدن گل‏ها و ریزش شکوفه‏ها، بیمارى و مرگ، تنگ دستى و حوادث تلخ، دو روى سکه زندگى انسان را تشکیل مى‏دهند.
گاهى غم، و زمانى شادى به سراغ انسان مى‏آید، اما او فطرتاً از غم گریزان و به شادى متمایل است. در این میان، جوانى که به مرحله شکفتگى، پویایى و نشاط دوران بلوغ پا نهاده، بیش از دیگران به شادى مى‏اندیشد و آن را با خود آرایى و... ظاهر مى‏سازد. این حق جوان است که در جامعه شاد باشد و از زندگى خود لذت مشروع ببرد.
قطعاً اسلام که دینى فطرى و تأمین کننده صلاح دنیا و آخرت انسان است، مخالف شادى نیست، بلکه حامى و پشتیبان آن نیز مى‏باشد.
نظر به اهمیت این موضوع، در این شماره، نقش شادى در همه عرصه‏هاى زندگى، عوامل فرح‏انگیز و شادى آفرین و دیدگاه اسلام را در باره شادى به بحث مى‏نشینیم. امیدواریم مورد استقبال جوانان قرار گیرد.

معناى شادى‏

شاد در لغت، به معناى خشنود، خوش حال، خوش وقت، بى غم، خوش و خرم زیستن، زندگى کردن، و زندگانى کردن، و شادى به معناى شادمانى، خوش حالى، و خوش دلى آمده است.(1) علم روان‏شناسى تعریف‏هاى مختلفى از نشاط ارائه کرده است، اما به طور اجمال مى‏توان گفت: یکى از جنبه‏هاى هیجان، شادى است که با واژه هایى چون: سرور، نشاط و خوش حالى هم معناست. در این جا به چند تعریف از شادى اشاره مى‏کنیم:
«شادى، احساس مثبتى است که از حس ارضا و پیروزى به دست مى‏آید. شادى، عبارت است از مجموع لذت‏ها منهاى دردها. شادى، ترکیبى از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفى پایین است.»(2)
شادکامى و نشاط، حالتى است که از آن به سرزندگى و آمادگى براى پیشرفت یاد مى‏شود. استاد مطهرى در این باره مى‏گوید: «سرور، حالت خوش و لذت بخشى است که از علم و اطلاع به این که یکى از هدف‏ها و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست مى‏دهد. و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکى است که از اطلاع بر انجام نشدن یکى از هدف‏ها و آرزوها به انسان دست مى‏دهد.»(3)
ضرورت شادى‏

شادى براى انسان، یک امر ضرورى است. در سایه شادى و نشاط، زندگى معنا و مفهوم خاصى پیدا مى‏کند و دل‏ها به هم نزدیک، و ترس و بدگمانى و ناکامى و نگرانى بى اثر مى‏گردد. شادى، نه تنها بر روح و روان انسان تأثیر مى‏گذارد، بلکه جسم او را نیز تحت تأثیر قرار مى‏دهد، به طورى که گفته‏اند: حتى قادر است از رشد و نماى بیمارى سرطان (که در حالت کمون است) پیشگیرى کند.(4) ارسطو مى‏گوید: شادى، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که سایر چیزها براى کسب آن هستند.(5)
در شرایطى که آمار مبتلاین به افسردگى و بیمارى‏هاى روحى رو به تزاید است، به طورى که گفته‏اند: در جهان 415 میلیون نفر از بیمارى‏هاى روانى رنج مى‏برند و در کشور ما پنج میلیون نفر به افسردگى مبتلا هستند(6) و تعداد زیادى از جوانان، به ویژه دانشجویان با این بیمارى دست به گریبان اند، همگان را متوجه رویکرد جدید به موضوع شادى نموده است.

ویژگى‏هاى افراد با نشاط

در بحث نشاط، این سؤال مطرح است که ویژگى‏هاى افراد شاد چیست؟ آیا تنها لبخند زدن، نشانه شادى است یا شادى علائم و نشانه‏هاى دیگرى نیز دارد؟
برداشت‏هاى گوناگونى از شاد زندگى کردن مطرح شده است. ارسطو مى‏گوید: مردم عادى، لذت را شادى فرض مى‏کنند. افراد موفق، عملکرد خوب را برابر با شادى مى‏شمارند و دانشمندان، زندگى متفکرانه و جست و جو گرانه را معادل شادى مى‏دانند. زنوسیتیومى، بنیان گذار فلسفه رواقى مى‏گوید: شادى معادل با برآورده شدن آرزوهاست. جان لاک معتقد است که شادى بستگى به تعداد لذات زندگى دارد. همچنین پرفسور مک گیل، شادى را به لذت‏هاى تمایلاتِ ارضا شده مربوط دانسته است. برتراند راسل مى‏گوید: رغبت، همگانى‏ترین نشانه انسان شاد است. برخى از مردم هم، خندیدن دائمى و بگو مگو نداشتن در زندگى را شادى مى‏دانند.(7)
شاید بتوان گفت قدر مشترک همه تعابیر فوق، احساس خوش بختى در زندگى شخصى و رضایت مندى از زنده بودن است که در اصول زیر تجلى مى‏کند:
1 . قدردانى کردن از خوبى دیگران؛ 2 . دیگران را به خوبى یاد کردن؛ 3 . اعتراف به ارزش‏هاى خود؛ 4 . دوست شدن با مردم خوب و شاد؛ 5 . لذت بردن از مواهب الهى؛ 6 . زندگى در حال؛ 7 . انتظار شادى از خود و دیگران؛ 8 . دوست داشتن دیگران؛ 9 . چهره گشاده داشتن؛ 10 . خودآرایى و آراستگى ظاهر؛ 11 . وقت شناس بودن؛ 12 . مسئولیت پذیرى؛ 13 . انتقاد پذیرى؛ 14 . رضایت از زندگى؛ 15 . عفو و گذشت.

دین دارى و شادى‏

بعضى تصور مى‏کنند نمى‏توان هم دین دار بود و هم شادمان، از این رو ناگزیر باید یکى را انتخاب کرد. استاد مطهرى مى‏گوید: بعضى از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین با همه چیز به جنگ بر مى‏خیزند؛ شعارشان این است: اگر مى‏خواهى دین داشته باشى، به همه چیز پشت پا بزن، دنبال مال و ثروت نرو، حیثیت و مقام را ترک کن، زن و فرزند را رها کن، از علم بگریز که حجاب اکبر و مایه گمراهى است، شاد مباش و شادى نکن، از خلق بگریز و به انزوا پناه ببر و امثال اینها.(8) وى این نظر را خلاف منطق اسلام مى‏داند و مى‏گوید: یکى از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطرى انسان را در نظر گفته و هیچ کدام را از قلم نینداخته است، و معناى فطرى بودن قوانین اسلامى، هماهنگى آن قوانین و عدم ضدیت آنها با فطریات بشر است.(9)
برداشت نادرست از آیه «فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیراً جزاءً بما کانوا یکسبون؛(10) آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند؛ این جزاى کارهایى است که انجام مى‏دهند»، باعث شده که عده‏اى تصور کنند اسلام با خنده و مظاهرشادى، مخالف و طرفدار گریه و اندوه است؛ در حالى که آیه فوق در مورد شادى خاصى است که منافقان به منظور تضعیف اراده مسلمانان از خود نشان مى‏دادند؛ کسانى که از شرکت در جنگ تبوک سرپیچى کردند و با عذرهاى واهى در خانه‏هاى خود نشستند و دیگران را هم دلسرد و منصرف مى‏نمودند و مى‏گفتند: در این گرماى سوزان تابستان به سوى میدان نبرد حرکت نکنید. آنان از این عمل خود، خوش حال بودند و قهقهه سر مى‏دادند و بسیار مى‏خندیدند. قرآن مجید به منافقان اخطار مى‏کند که باید کم بخندند و بسیار بگریند؛ گریه براى آینده تاریکى که در پیش دارند. از این رو در آخر آیه مى‏فرماید: این جزاى اعمالى است که آنها انجام مى‏دادند.(11) نتیجه این که آیه فوق، در صدد نفى شادى به صورت مطلق نیست.
آیه دیگرى که ممکن است شاهدى براى مذمت شادى تلقى شود، درباره داستان قارون است که از زبان قومش مى‏فرماید: «اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین؛(12) به خاطر بیاور هنگامى که قوم قارون به او گفتند: این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى کنندگان را دوست ندارد»، در حالى که این آیه نیز، شادى خاصى را مذمت کرده و آن، شادى مستانه و مغرورانه است که با گناه، غفلت و فساد همراه است.

شادى در سیره معصومان‏

موضوع شادى به عنوان یکى از نیازهاى اساسى آدمى و عنصرى تأثیر گذار در زندگى، همواره مورد توجه پیشوایان دینى قرار گرفته است، به طورى که امیر مؤمنان‏علیه السلام‏این حالت عاطفى را به «فرصت» تعبیر کرده است: «اوقات السرور خلسة؛(13) مواقع شادمانى، فرصت است»؛ یعنى فرصتِ اندوختن توانایى و نشاط بیشتر. آن حضرت یکى از صفات مؤمنان را چهره بشاش و شاد داشتن دانسته و فرموده است: «المؤمن بِشره فى وجهه و حزنه فى قلبه؛(14) شادى مؤمن در چهره‏اش و اندوهش در دلش است.»
امام على‏علیه السلام‏خود به این صفت آراسته بود. استاد شهید مطهرى در این باره مى‏گوید: «على، مردى بود بشاش، بر خلاف مقدس مآب‏هاى ما که همیشه از مردم دیگر بهاى مقدسى مى‏خواهند، همیشه چهره‏هاى عبوس و اخم‏هاى در هم کشیده دارند و هیچ وقت حاضر نیستند یک تبسم به لبشان بیاید؛ گویى لازمه قدس و تقوا، عبوس بودن است. مؤمن، اندوه خودش را در هر موردى در دلش نگه مى‏دارد، وقتى با مردم مواجه مى‏شود، شادى‏اش را در چهره‏اش ظاهر مى‏کند. على‏علیه السلام‏همیشه با مردم با بشاشت و با چهره بشاش رو به رو مى‏شد؛ مثل خود پیغمبر. على‏علیه السلام‏با مردم مزاح مى‏کرد مادام که به حد باطل نرسد؛ همچنان که پیغمبر مزاح مى‏کرد. یگانه عیبى که براى خلافت به على‏علیه السلام‏گرفتند این بود که گفتند: عیب على‏علیه السلام‏این است که خنده روست و مزاح مى‏کند؛ مردى باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند.»(15)
پیشوایان دین در تقسیم بندى اوقات و نظم روزانه، براى مسرت و شادى جایگاه خاصى در نظر گرفته‏اند. امام رضاعلیه السلام‏مى‏فرماید: کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتى براى عبادت و مناجات با خدا، ساعتى براى تأمین معاش، ساعتى براى معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانى که شما را به عیب‏هایتان آگاه سازند و در باطن به شما خلوص دارند، و ساعتى را هم به تفریحات و لذایذ اختصاص دهید و با این بخش از زندگى، قادر خواهید بود آن سه بخش دیگر را به خوبى انجام دهید.(16)
در این حدیث، به نکته مهم تربیتى و روان شناختى اشاره شده و آن، تأثیر نشاط و شادمانى در آمادگى روحى و روانى انسان است، زیرا آدمى در پرتو شادمانى، با نیرویى مضاعف به فعالیت‏هاى روزمره خود مى‏پردازد.
آن حضرت در حدیثى دیگر مى‏فرماید: از لذایذ دنیوى (که قطعاً یک مورد از آنها شادمانى است) نصیبى براى کام یابى خویش قرار دهید و خواهش‏هاى دل را از راه‏هاى مشروع و حلال بر آورید، اما در این کار به مردانگى و شخصیت شما آسیب نرسد و زیاده روى نکنید. در این صورت با استفاده از لذایذ دنیوى، بهتر به امور دنیاى خویش موفق خواهید شد.(17)

اقسام شادى‏

نکته مهم و اساسى آن است که اسلام هر گونه شادى را تأیید نمى‏کند، بلکه براى آن حد و مرزى قائل است. هر چند شادى یک هیجان طبیعى براى انسان قلمداد مى‏شود و از این حیث نمى‏توان آن را نوع نوع کرد، اما با توجه به عامل پدید آورنده، انگیزه شادى، موقعیت زمانى و مکانى و عوارض دیگر، چه بسا بار مثبت و منفى پیدا مى‏کند. از این رو با نگرش دینى، شادى به دو قسم پسندیده و ناپسند تقسیم مى‏شود:

الف) شادى پسندیده‏

از نگاه دین، شادى پسندیده آن است که جهت‏گیرى الهى داشته باشد و یا مقدمه‏اى براى انجام وظایف شرعى باشد، چون طبق نظام ارزشى اسلام، مطلوب واقعى، تقرب به خداست و همه حرکات و سکنات و افعال انسان باید در راستاى آن انجام گیرد تا تکامل حاصل گردد. با توجه به معیار کلى گفته شده، مى‏توان براى شادى پسندیده ویژگى‏هاى ذیل را بر شمرد:
1 . همراه با گناه نباشد؛ 2 . با غفلت از خدا مقرون نشود؛ 3 . اعتدال و میانه روى در آن رعایت گردد.
اینک به چند نمونه از شادى‏هاى پسندیده اشاره مى‏کنیم:
1 . شادى در وقت اطاعت خدا: بهترین شادى براى مؤمن، لحظه‏اى است که خدا را بندگى و اطاعت کرده و از این که توفیق انجام تکالیف را به دست آورده، احساس خوش حالى مى‏کند. امام على‏علیه السلام‏مى‏فرماید: سرور المؤمن بطاعة ربّه و حزنه على ذنبه؛(18) شادى مؤمن به طاعت پروردگارش، و غمش بر گناه و عصیان است». پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله‏در وصیت خود به امام على‏علیه السلام‏فرمود: اى على! براى مؤمن در دنیا سه خوش حالى است: دیدار با برادران دینى، افطار از روزه، و شب زنده دارى در آخر شب.(19) شخصى شادمان و مسرور خدمت امام جوادعلیه السلام‏رسید، حضرت فرمود: چیست که تو را شاد مى‏بینم؟ عرض کرد: از پدرت شنیدم که مى‏فرمود: بهترین روزى که سزاوار است بنده خدا در آن روز شاد باشد روزى است که توفیق خدمت و دستگیرى از برادران مؤمن نصیب او گردد و امروز من موفق شدم به ده نفر از برادران فقیر بخشش نمایم. حضرت فرمود: «به جان خودم سوگند، تو شایسته این شادى هستى. اگر آن انفاق خود را به وسیله منت گذاشتن نابود نکرده باشى.»(20)
2 . شادى براى احیاى حق: امام على‏علیه السلام‏در نامه خود به عبد الله بن عباس مى‏فرماید: «شادى تو باید براى احیاى حق یا نابودى باطل باشد.»(21)
3 . شاد کردن دیگران: اگر کسى بتواند با چهره گشاده و لبخندى صمیمى، غمى را از دل دوستش بزداید، با این کار، علاوه بر این که خود به نشاط رسیده، عبادت خدا را نیز به جا آورده است. امام کاظم‏علیه السلام‏به یکى از کارگزاران مى‏نویسد: «به درستى که زیر عرش خدا سایه‏اى است که ساکن نمى‏شود در آن مگر کسى که کار خیرى را براى برادر دینى اش انجام دهد، یا گرفتارى او را رفع و یا قلبش را شاد نماید.»(22)
امام صادق‏علیه السلام‏مى‏فرماید: «کسى که از چهره برادر دینى اش رنج و اندوهى را بردارد، خداوند به پاداش آن، ده حسنه در نامه اعمالش مى‏نویسد».(23) در روایتى دیگر امام باقرعلیه السلام‏مى‏فرماید: «در نزد خدا، عبادتى محبوب‏تر از شاد کردن مؤمنان نیست».(24) روایات در این باره زیاد است، به طورى که در کتاب‏هاى روایى باب مخصوصى به این موضوع اختصاص یافته است.
البته شاد کردن دیگران از راه‏هاى مختلفى انجام مى‏گیرد؛ گاهى با توجه کردن، نگاه کردن، محبت ورزیدن، کلامى را به زبان آوردن و یا دادن هدیه‏اى، مى‏توان شخصى را مسرور کرد و گاهى با قرض دادن و کمک مالى کردن، مى‏توان خاطرى را خرسند ساخت. احادیث فوق، تمام مراتب را در بر مى‏گیرد.
خواهى چو خلیل کعبه بنیاد کنى‏
وان را به نماز و طاعت آباد کنى‏
روزى دو هزار بنده آزاد کنى‏
بِه زان نبود که خاطرى شاد کنى‏


البته واضح است که شاد کردن دیگران وقتى عبادت است که از راه گناه و غیر مجاز انجام نگیرد.
4 . شادى در روزهاى شادى معصومان: یکى از شادى‏هاى پسندیده، تشکیل مجالس جشن و سرور به مناسب موالید ائمه معصومین‏علیهم السلام‏است. امام رضاعلیه السلام‏به ریان بن شبیب فرمود: «اگر دوست دارى در درجات عالیه بهشت با ما باشى، به حزن ما محزون و به شادى ما شاد باش.»(25)

ب) شادى ناپسند

بعضى شادى‏ها که با هدف تکاملى انسان سنخیت ندارد و یا با گناه، لهو و لعب، اتلاف وقت، هیجان کاذب و اذیت و آزار دیگران توأم است، از نظر شرع مقدس، مذموم و ناپسند است. در این جا به مهم‏ترین آنها اشاره مى‏کنیم:
1 . شادى از طریق گناه: کسى که با گناه و معصیت خدا به شادى بپردازد، با این کار دو عمل زشت انجام داده است: یکى، خودِ معصیت، و دیگرى شادى به گناه. امام على‏علیه السلام‏مى‏فرماید: «شادى به گناه، از انجام آن زشت‏تر است.»(26)
2 . شادى در برابر افراد محزون: شادى در برابر فرد مصیبت زده و غصه‏دار، دور از ادب و جوانمردى است. امام حسن عسکرى‏علیه السلام‏مى‏فرماید: «از ادب انسانى دور است که آدمى در برابر افراد محزون، اظهار شادى کند.»(27)
گر لب پر خنده دارى شادمان باش ولى‏
ترک شادى کن چو دیدى چشم گریان کسى‏


3 . شادى تمسخرآمیز: یکى از شیوه‏هاى مستکبران در برابر حق طلبان، شادى تحقیرآمیز به منظور تضعیف روحیه آنان است؛ همان گونه که فرعون در مواجهه با معجزات روشن حضرت موسى‏علیه السلام‏خندید و شادى ظاهرى خویش را اظهار کرد.(28)
4 . شادى در برابر لغزش دیگران: بعضى افراد با دیدن لغزش دیگران یا وقوع حادثه‏اى مانند زمین خوردن یا تپق زدن فرد در سخن گفتن، خوش حال و شاد مى‏شوند. این شادى از نظر اسلام، مردود است. امام على‏علیه السلام‏مى‏فرماید: «به لغزش دیگران خوش حال مشو، زیرا تو نمى‏دانى که زمانه با تو چه خواهد کرد».(29) تجربه نیز این موضوع را ثابت کرده است کسى که به دیگران خندیده، دیگران نیز بر او خندیده‏اند.
5 . شادى مغرورانه: افراد کم ظرفیت، با دست یابى به مال و ثروت و مقام، چنان به شادى مى‏پردازند که از خود بى خود مى‏شوند. این نوع شادى، ناپسند است، چون حاکى از غرور و غفلت مى‏باشد. قرآن کریم مى‏فرماید: «اگر آدمى را پس از محنت، به نعمتى رساندیم، مى‏گوید: دوران زحمت و رنج به سر آمد و در این حال، سرگرم شادمانى و فخر فروشى مى‏گردد.»(30)
6 . شادى با حرکات موزون: یکى از شادى‏هاى ناروا، شادى با رقص و سوت و دست زدن در مجالس لعو و لهب و شهوت‏آمیز همراه با مفاسد و گناهان دیگر است. البته به نظر اکثر فقها، اگر کف زدن به نحو غنایى نباشد؛ مثلاً تشویق کردن کسى، اشکال ندارد؛ اما اگر شکل غنایى به خود بگیرد، از نظر شرع، گناه محسوب مى‏شود. رقص نیز اَشکال مختلفى دارد؛ مانند: رقص مفسده‏انگیز و بدون مفسده، رقص مختلط با نامحرم و رقص مردان در جمع مردان و زنان در جمع زنان و...، که هر یک احکام جداگانه‏اى دارند و باید هر کس نظر مرجع تقلید خود را در مورد آن جویا شود.




موضوع مطلب :

جمعه 87 آبان 17 :: 12:0 عصر

امکانات جانبی




جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

چت روم فارسی

ابزار پرش به بالا

پیوندها
لوگو
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 50
  • بازدید دیروز: 49
  • کل بازدیدها: 351488

جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ